تلخی بی پایان ..

ساخت وبلاگ

همیشه اونجا  که باید می موندم رفتم...

اونجا که باید میرفتم موندم...

اونجا که باید نگران می بودم بیخیال بودم...

اونجا که باید بیخیال می بودم نگران بودم...

هیچوقت... هیچوقت با زندگی هماهنگ نبودم...

یا زندگی با من هماهنگ نبود !؟ ...

این روزا دیگه نه جرات رفتن دارم نه  تاب موندن..

نمیدونم اگه عبور کنم وارد میشم یا خارج...

نمیدونم اگه قدم بردارم دور میشم یا نزدیک...

همین طوری موندم حیرون...

نمیدونم بخندم یا گریه کنم...

خسته شدم از دستم خودم...

خسته از اینهمه ندونستن...

نمیدونم شاید وقته اون رسیده پایان تلخی رو برای این تلخی بی پایان انتخاب کنم...

کلیشه ای نیستما...

اما یه پایان تلخ بهتر ه از یه تلخی بی پایان...

قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل...
ما را در سایت قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yaaghubia بازدید : 191 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:31