دشمن شناسی در سایبر تروریسم

ساخت وبلاگ

 به گزارش خبرنگار سرویس هنر و رسانه پایگاه ضد صهیونیستی کمیل ، اندیشکده یقین در کارگاه امنیت در نبردگاه سایبر به بررسی امنیت سایبرنتیک پرداخته است، این کارگاه به بررسی آنچه نظارت جهانی توسط ایالات متحده و انگلیس نامیده شده، پرداخته است، و اسناد معتبری که از سوی نهادهای مرتبط آمریکایی منتشر شده است، ضمیمه این دروس گشته است.

فقط بتوانیم همین را جا بیندازیم که این فضا مجازی نیست، فضای سایبر نبردگاه است و سند آن را هم در جلسه اول نشان دادیم که این نبردگاه یعنی Battlespace را ما نمی‌بینیم و سندش را از وزارت دفاع آمریکا نشان دادیم که هر وقت اسم سایبر می آورند، قطعا بعد از آن می‌گویند cyber Battlespace یا حتی اگر مشخص نکنند، حوزه متنی را که می‌نویسند، army، navy یا air forth است.

یعنی اگر عام باشد، خاص کلمه Battlespace بدون قید سایبر که می‌آید به معنای فضای سایبر است. این جلسه برای اینکه کمی بازتر شود که قضیه چی بود که این ده جلسه، یعنی ده سر فصل که فکر می‌کنم در 13-14 جلسه به عنوان مقدمه جمع می‌شود تا بعدش دوره اصلی سایبر تروریسم با استفاده از اطلاعاتی که در این چند جلسه عرض می‌شود، متوجه بشوید، خطر اصلی که ایران را تهدید می‌کند, چیست؟ این خطر عام نیست. ما با یک خطر خاص برای خود ایران که یک تهدید 15ساله علیه ایران هست، روبه رو هستیم.

دو هدف اصلی برای پیگیری دوره امنیت در نبردگاه سایبر وجود دارد

دو هدف اصلی را در این جلسات داریم، یکی اینکه بتوانیم شناخت عمومی بدهیم و بدانید دقیقا خطر تروریسم از نگاه سایبری چقدر متفاوت با این نمونه تروریست‌های فیزیکی که الان در منطقه هم خیلی زیاد است. یعنی هر چقدر که یک جریان تروریستی مثل داعش، النصره، جریانات تکفیری، القاعده و طالبان برای عامه مردم خطر دارند که با آن مواجه می‌شوند، شما این خطر را -اغراق نکنم- ضرب در ده هزار کنید و برای یک جامعه خطر سایبر تروریسم است. چون آنجا طرف یا هنوز برخورد نکرده یا اگر برخورد کرده باشد، دیگر کشته می‌شود. اما سایبر تروریسم زندگی را از شخص می‌گیرد و زندگی وی مانند فرد در حال اغما است.

کسی که به این درد دچار می‌شود و این شیوه علیه وی پیاده می‌شود. به عنوان مثال در 21 فروردین امسال مرکز تحقیقات پیشرفته ضد تروریسم، دفتر سایبر تروریسم سندی را در 26 صفحه منتشر کرد که 5/6 صفحه آن از طبقه ‌بندی خارج شد و در این سند مشخص می‌کند که بعد از 34 سال انقلاب اسلامی صورت گرفت و در این 34 سال دشمن انواع ترفندها را انجام داد که بتواند نظام را از بین ببرد و مردم را از نظام بگیرد و دوباره رژیم را به سمت قبلشان برگردانند. این تغییر رژیم برای آنهاست و اگر موفق نشدند، نهایتا در سیستم ارگانیک کلا قضیه را کنار گذاشتند. در اینجا آمده که بحث این است که با جاسوسی 24 ساعته اطلاعاتی که می‌آورند, از همه ایرانی‌ها چطور جاسوسی می‌کنند و بعد از این چطور استفاده می‌کنند و چگونه از طریق آن نظام را ساقط کنند. قیدشان این است که بتوانند رژیم را تغییر بدهند, نه اینکه دولت دست نشانده‌ای را قرار بدهند و این خیلی عمیق‌تر از آن است که در فتنه 88 بود.

فتنه 88 به سمت تغییر دولت می‌رفت، مانند اوکراین، گرجستان. اما در این قضیه می‌خواهند کلیت نظام براندازی شود، حال این سند 5/6 صفحه‌ای که در سایت NSA هست، هم خبرنگاری که با این عنوان سرچ کنید، همه را برای دانلود گذاشتند. اما کامل آن را خدمتتان عرض می‌کنم که سازوکار و مکانیزمش روشن شود. وقتی انقلاب انجام شد، همیشه اولین شیوه‌ای که اقدام می‌کنند در یک جای نوپا است، چون نتوانسته است خودش را سفت کند. یعنی با قدرت سخت فیزیکی وارد می‌شوند و همیشه قدم اول در سرکوب یک جریان انقلابی و جنبش برخورد سخت فیزیکی است، در کشور خودشان هم با وال استریت همین‌طوری برخورد کردند و برخورد فیزیکی با جمهوری اسلامی را آغاز نمودند که آن زمان نوپا بود.

1-2 سال از آن می‌گذشت، قدم اصلی و بزرگشان در آن برهه انواع شیوه‌ها را هم امتحان کردند و از چیزی دریغ نکردند. یعنی قومیت‌های مختلف را ساماندهی کردند، تسلیحات دادند که بخواهند شورش‌های قومی را راه بیندازند و کودتا 2-3 سری بود که همه‌شان خوشبختانه کشف و مهار شده بود. اما نمونه بارز آن هشت سالی بود که تحمیل کردند، لذا نگویید ایران و عراق! بلکه 43 کشور به عراق تسلیحات می‌دادند، یعنی همزمان که نیروی ایرانی-بسیجی می‌رفت میدان جنگ و از روی سرش میراژ فرانسه رد می‌شد، تانک T-70 روسیه بود، خصوصا آنکه دست خود حزب بعث عراق بود، آمریکایی-انگلیسی بود و سیستم مخابرات‌شان را شوروی تقویت می‌کرد.

برای دشمن شناسی چه چیزی بایستی مدنظر باشد

همه ابرقدرت‌ها آنجا بودند، تنها حامی ما سوریه بود و سوریه هم حامی معنوی بود، اوج تسلیحات سوریه آن زمان موشک اسکات بی بود و 3-4 سال از جنگ گذشته بود که ایران تازه اولین موشک را شلیک کرد, یعنی تا قبل از آن فقط راکت و مینی راکت کاتیوشا داشتیم ولی بالاخره این هم جواب نداد. مسئله‌ای که مطرح شد، بعد از اینکه اینها با دست خالی مقاومت می‌کنند، این را همیشه در دشمن‌شناسی داشته باشید که وقتی می‌خواهید دشمن را بشناسید، همیشه این را در نظر بگیرید که دشمن به چیزی مثل ماوراء که بدان امداد غیبی می‌گوییم، اعتقادی ندارد، پس همه چیز را کمّی و فرمولی در بیاورد.

برایشان جای سوال بود که چطور به این موفقیت رسیدند و توانستند هشت سال مقاومت کنند، این قدرت به هرجایی که تحمیل می‌شد، حتما فرو می‌پاشید، لذا به این نتیجه رسیدند که دو چیز مردم را در صحنه نگاه می‌داشت؛ خصوصا جوان‌هایی که میانگین سنی‌شان از 14-15 سال بود تا 27-28 سال که اکثر شهدا هم در این سن بودند. حتی فرمانده‌ها نیز در همین رده سنی بودند. بحث این بود که گفتند در فرهنگ این‌ها تسلیم معنایی ندارد و تسلیم نمی‌شود. یعنی ماهیت ایرانی و دوم با اسلام و حماسه عاشورا ترکیب شده است و آن عصاره‌ای که از دین در عقیده ایرانی‌های شیعه هست، حتی با دست خالی هم مقاومت می‌کنند و کنار نمی‌آیند.

پس نتیجه را بر این گذاشتند که ابتدا باید فرهنگشان را دچار تنش کنیم و از آنها فرهنگ را بگیریم، دوم باید اسلام را بزنیم و عقیده اسلامی را بگیریم تا اگر چنین حمله‌ای دوباره صورت گرفت، مانند همان که در عراق بود. وقتی آمریکا وارد شد، نه تنها مقاومتی جلوی تانک‌ها نبود بلکه عراقی‌ها دست تکان می‌دادند و سمت تانک‌های آمریکایی گل پرت می‌کردند. در سال 2003 می‌خواستند چنین شرایطی را در ایران رقم بزنند و باید فرهنگ مقاومت و عقیده اسلامی را از ما بگیرند، لذا دوره‌ای با نام اصلاحات شروع شد و در آن هشت سال از 76 تا 84 هدف اصلی این بود. یعنی شخص دستگاه دولت و بعدها مرکز تحقیقات عالی استراتژیک کسی مثل عبدالکریم سروش که مسئول دفتر انقلاب اسلامی بود و کسایی که می‌شناسید و الان همه فرار کردند، مانند محسن سازگارا و خیلی از روزنامه نگاران و نویسندگانی که اینجا بودند مثل مسعود بهنود، البته کارشان این بود که در بعد فرهنگی تاثیر بگذارند.

قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل...
ما را در سایت قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yaaghubia بازدید : 283 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 3:00