نوری کامل محمد حسن المالکی سیاستمدار شیعه عراقی که 72 سال از خداوند عمر گرفته است. او در شهر کربلاء مقدس به دنیا آمده و میتوانید سوابقش را در نت پیدا کنید و بخوانید. در جوانی عضو حزب الدعوه عراق شد و به دلیل سیاست سرکوب و ترور رژیم بعث صدام از این کشور فرار کرد. قصد آن ندارم که در اینجا تاریخ بنویسم و از گذشته بگویم، اما نوری المالکی پس از سقوط رژیم بعث صدام به دلیل جایگاهی که در حزب الدعوه داشت وارد عرصه سیاست عراق شد و به دلیل استحکام مبانی فکری خیلی زود به عنوان نخستوزیر برآمده از انتخابات در عراق برگزیده شد. دوران 8 ساله نخستوزیری المالکی را باید دوران تجدید حیات و بازسازی دوباره عراق برشمرد.
المالکی به دلیل قدرت تصمیمگیری و داشتن اراده کافی در مقام نخستوزیری که از سال 2006 تا سال 2014 ادامه یافت، موفقیتهای بسیاری در عرصه سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی و اجتماعی عراق به دست آورد. در دوره هشت ساله نخستوزیری او میزان مداخلههای خارجی در امور داخلی عراق بسیار اندک شد و اشغالگران هم از عراق بیرون رانده شدند.
نوری المالکی کسی بود که ارتش عراق را احیا کرد و قراردادهای بزرگی برای بازسازی ارتش بست. تلاشهای او برای سرکوب گروههای شبهنظامی مسلح برای بازگرداندن امنیت و آرامش در داخل عراق از اهمیت بسیاری برخوردار بود. در دوره او بهای نفت به شکل قابل توجهی بالا رفت و درآمدهای هنگفتی وارد خزانه این کشور شد، این درآمدها باعث شد تا دست المالکی برای پیشبرد بسیاری از پروژهها باز باشد و همین درآمد هم دلیلی شد تا او توجه بسیار کمتری به امریکاییها داشته باشد. اقدامات المالکی عامل بسیار مهمی در نارضایتی شدید کاخ سفید از او بود.
نزدیکی قابل توجه المالکی به ایران و اعتمادی که به کشورمان در تامین نیازهای عراق داشت باعث گردید تا در دوره اوباما که فشار اقتصادی ناشی از تحریمهای ناجوانمردانه امریکا به شکل روزافزونی زیاد میشد، روند صادرات کالاهای ایرانی به عراق شدت بگیرد و عراق به عنوان نقطه تجات اقتصاد ایران عمل کرد. سالانه میلیاردها دلار کالای ایرانی در حوزههای متنوع به عراق صادر میشد و بسیاری از شرکتهای ایرانی از خطر ورشکستگی نجات پیدا کردند و این همان دلیلی بود که امریکاییها کینه المالکی را به دل گرفتند.
یکی از مهمترین اقدامات او در دوران نخستوزیریاش، سرکوب اقدامات خارج از قانون عناصر مسلح وابسته به مقتدا صدر بود. هر چند جیش المهدی به عنوان یکی از اصلیترین بازوهای ضدامریکایی در عراق فعالیت میکرد، اما به مرور زمان رفتارها و خواستههای غیرقابل قبول مقتدا صدر باعث شد تا عناصر وابسته به او در مناطق وسیعی از جنوب این کشور دست به شورش مسلحانه بزنند، المالکی با اقتدار کامل (با کمک یگانهای تازهتشکیل شده ارتش) عناصر وابسته به مقتدا صدر را متفرق کرد و خود مقتدا هم با پادرمیانی کشورمان راهی قم شد تا تحصیلات خود را در حوزه علمیه این شهر ادامه دهد.
این اتفاق، باعث بروز یک نقطه مهم اختلافی در داخل بیت شیعی در عراق شد که هنوز هم ادامه دارد. سرکوب مقتدا صدر، باعث شد تا این روحانی نه چندان تنظیم عراقی کینه المالکی را به دل بگیرد، کما اینکه این اختلافات یک بعد دیگر هم داشت و آن نیز میان نجفیها و کربلاییها بود! در حالی که نجف پاتوق کمونیستها و بعداً بعثیها شد، کربلا وجهه دینی خود را حفظ کرد تا جایی که امروز بیشتر نزدیکان مقتدا صدر را بعثیهای سابق تشکیل میدهند.
المالکی پس از شکلگیری گروهکهای تروریستی در سوریه و تلاش برای سرنگونی دولت این کشور، نقش تاریخی بسیار مهمی را ایفا کرد، نقشی که کمتر کسی تا به امروز به آن دقت و توجه کرده است. از سال 2011 تا 2014 که بالاخره داعش در عراق هم حرکت کرد تا پازل را تکمیل کند، المالکی با قدرت در کنار ملت، دولت و ارتش سوریه ایستاد و با مستحکم کردن مرزها، اجازه عبور و مرور از داخل خاک عراق به سوریه را نداد و همین مساله هم باعث شد تا مدتها شرق سوریه با وجود دور بودن از دمشق، بیشترین مقاومت را در برابر تروریستها داشته باشد.
این موضوع دیگری بود که کینه دشمنان دولت سوریه و حامیان گروهکهای تروریستی را به بار آورد. در حالی که امریکاییها ظرفیت بسیار بزرگی را در داخل عراق برای شکلدهی به واقعیت جدیدی در عرصه سیاست و جغرافیای منطقه با سازماندهی کردن عناصر بعثی سابق و عناصر وابسته به القاعده در زندان بوکا تدارک دیده بودند، مقاومت المالکی در باز گذاشتن مرزها با سوریه به محور مقاومت فرصت سازماندهی و پاکسازی اطراف دمشق را داد.
در یک کلمه، مقاومت المالکی در دادن امتیاز به امریکا، محور عربی و سنی – که حالا ترکیه رهبری آن را به دست گرفته بود – و تلاش برای برقراری روابط نزدیک با ایران، چین و روسیه باعث شد تا محور مذکور برای انهدام مرکز سیاسی عراق دست به کار شود. همانگونه که گفته شد، ائتلاف صورت گرفته میان افسران بعثی که عمدتاً هم از عناصر استخبارات ارتش صدام معدوم بودند، توسط امریکا تدارک دیده شد و در نهایت در سال 2014 با سقوط موصل خودش را نشان داد.
هدف این ائتلاف که از حمایت بیچون و چرای نظامی، اقتصادی و حتی سیاسی برخوردار بود، اشغال بغداد و روی کار آوردن دوباره یک قدرت سنی در این کشور بود. اینجا هم این نوری المالکی بود که باوجود رکب خوردن در حوزه امنیتی و اطلاعاتی به فتوای مرجعیت عمل کرد و پس از صدور فرمان تشکیل حشد الشعبی به مدت چند هفتهای که در جایگاه نخستوزیری و فرماندهی کل قوای عراق بود، همه امکانات موجود را در اختیار آنها گذاشت تا این نهالِ نوپا به سرعت شکل بگیرد و رشد کند، اگر اقدامات و دستورات چند هفته اول المالکی نبود، حشد الشعبی قدرت امروز را نداشت.
به هر حال، المالکی در هشتم سپتامبر سال 2014 در حالی که به شدت هدف حملات شدید رسانهای قرار گرفته بود و به دلیل بیعرضگی دولت وقت ایران که میخواست توافق هستهای را امضا کند، از قدرت کنارهگیری کرد تا یکی از بیعرضهترین و بیخاصیتترین اعضای حزب الدعوه در بغداد نخستوزیر شود. در حقیقت، اشتباه که چه عرض کنم، کوتهبینی و بلاهت آن روز تصمیمگیران در تهران باعث شد تا اصلیترین و مهمترین گزینه در تشکیل یک عراق قوی که دوست و نزدیک ایران هم باشد، از صحنه کنار برود.
پس از کنارهگیری المالکی در سال 2014 تا به امروز، باوجود عرض ارادتهای نخستوزیرهای مختلف عراق (به جز عادل عبدالمهدی) روابط تهران و بغداد به شکل سابق بازنگشت. العبادی که فردی ضعیفالنفس بود و باجناقش که بیش از سه سال است همچنان در مقام موقت نخستوزیری مانده، سرسپردگی ویژه و عجیبی به امریکا و کشورهای عربی داشتند. نقشآفرینی مستقیم مصطفی الکاظمی در ترور حاج قاسم دیگر بر کسی پوشیده نیست اما او وقیحتر از این حرفها است که در این مورد بخواهد به روی خودش بیاورد و معمولاً با پررویی تمام در این رابطه رفتار میکند.
گرفتن امضای حکم اعدام صدام ملعون بود. اعدام صدام یعنی خاک کردن تمام آمال و آرزوهای بعثیها و کسانی که امیدوار بودند به هر شکل ممکن او را اگر هم از زندان آزاد نکنند، به عنوان پدر معنوی خود در زندان زنده ببینند. المالکی نه تنها صدام را اعدام کرد، بلکه کل جانیان دوره رژیم بعث را که دستشان به خون مردم این کشور آلوده بود، به پای چوبه دار برد.
دیگر اقدام مهم المالکی، بعثیزدایی از ساختار سیاسی، نظامی و امنیتی عراق بود. این مساله پناه بردن بسیاری از این بعثیها به دامن افرادی مانند مقتدا الصدر شد و گروهی دیگر نیز به داعش پیوسته و بسیاری هم راهی ترکیه، اردن، یمن و عربستان شدند تا طرحها و نقشههای بعدی خود را هماهنگ کنند. این اقدام المالکی باعث شده تا همانگونه که در ادامه میخوانید، بازماندهها و ایتام صدام علیه او دست به قلم و شکایت شوند، مسالهای که نیاز به دقت و هوشیاری در برخورد دارد.
متاسفانه جریانهای سیاسی در داخل هسته قدرت ایران هستند که به شکل غیرقابل توجیهی هنوز به دنبال بقای قاتل حاج قاسم هستند و این افراد به شکل ناپخته و عجیبی در بازی تعریف شده توسط مقتدا صدر بازی میکنند. گفتن خیلی از مسائل اینجا درست نیست و بخشی از مسائل مملکتی است، اما جمهوری اسلامی ایران یک فرصت تاریخی دارد تا با حمایت 100درصدی از نوری المالکی بار دیگر او را در عرصه قدرت حاضر کند. آن دستی که موفق شد تا دگر مقتدا صدر جفتکپرانی را کم کند، بدون شک این توانایی را هم دارد.
این روزها در عراق و در شبکههای تلویزیونی وابسته به محور عربی، عبری و غربی به شکل غیرقابل باوری علیه نوری المالکی کار میکنند و برخی از رسانههای ضدایرانی و ضدمحور مقاومت که متاسفانه در ایران هم به صورت رسمی دفتر و دستک دارند، در تولید محتوا در این زمینه نقشآفرینی میکنند. اینکه چرا ما باشد شاهد چنین رویدادهایی باشیم، خود جای سوال دارد، اما سوال بزرگتر این است که آیا منافع یک عده خاص، بر منافع ملی ارجحیت دارد؟ چرا این عده این همه علیه منافع ملی کار میکنند؟
بزرگترین دشمنان نوری المالکی در عراق، تولههای افسران بعثی (مانند همین خانم نماینده عضو فراکسیون صدر که کارت شناسایی پدرش را میبینید!) هستند که این روزها مانند موش خرما در اطراف مقتدا صدر گرد آمده و علیه او طرح شکایت میکنند. اگر گوشهای از سوابق این افراد به ویژه کارنامه پدران آنها را نگاه کنید متوجه خواهید شد که همگی در سرکوب شیعیان، به ویژه از بین بردن پدر همین مقتدا صدر مشارکت داشتهاند اما قدرت و نفوذ چنان او را به خود مجذوب کرده که حاضر نیست این موارد را ببیند. بدون شک بین نوری المالی و دیگر نوریها و نوریانها تفاوت بسیار است و هر نوری هم نور نیست!
قوه عاقله جمهوری اسلامی ایران همانگونه که گفته شد باید از فرصت نهایت بهره را برده و پس ساکت کردن عناصر داخلی ضدِ منافع ملی، در عراق هم مشاورههای خوب و عملیاتی به دوستانش بدهد تا بتوانند روند قدرت در این کشور همسایه را حفظ کنند. عراق برای ما از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و امثال مقتدا صدر، الکاظمی، العبادی و ... نمیتوانند در جایگاهی باشند که این منافع را تامین کنند، چه اینکه آنها عرضه تامین منافع مردم عراق را هم نداشته و ندارند.
همانگونه که گفتم، یک دستی در کشور ما در جریان است تا به هر شکل ممکن نوری المالکی را بزند و از اینکه نظام بخواهد از او حمایت کند، جلوگیری کند. من به خوبی اتاق فکر اینها را میشناسم و میدانم که چه کسانی هستند اما نیاز به گفتن نیست. اینها همان کسانی هستند که سابقه پرونده درست کردن برای من را هم دارند اما این بار قرار است ما پرونده آنها را بپیچیم. به حاکمیت، به حلقه اول قدرت در کشور هشدار میدهم در بازی این اوباش سیاسی و فرصتطلبان گرفتار نشوید...
اینکه بیاید و بگویید که فقط با یک فایل صوتی دیگر نوری المالکی صلاحیت نخستوزیری ندارد کجا و اینکه از قاتل حاج قاسم و ابومهدی المهندس گزینه مطلوب بسازید کجا؟ یک قاتل صلاحیت دارد اما کسی که آن همه خدمت کرد، صلاحیت ندارد؟ من به این افراد به شدت مشکوکم و باید همه کسانی که در این حوزه مسوولیت دارند یک بار مورد ارزیابی دقیق و کامل قرار بگیرند و یک جابجایی کامل در میزهای مطالعاتی و مسوولیتها صورت بگیرد تا منافع ملی نابود نگردد.
موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسبها: نوری المالکی , نخست وزیری , حاج قاسم , ابومهدی المهندس
قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل...
ما را در سایت قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : yaaghubia بازدید : 129 تاريخ : دوشنبه 3 مرداد 1401 ساعت: 20:25