کمبود عزت نفس ما را درگیر مقایسهٔ دائمی میکند
همهٔ ما این توصیه را شنیدهایم که «به جای مقایسهٔ خود با دیگران، صرفاً امروز خود را با گذشتهٔ خودتان مقایسه کنید.»
شنیدن و تکرار این توصیه در حد یک شعار، دشوار نیست. اما برای یافتن کسانی که جرئت و توانمندی عمل به این توصیه را دارند، باید چراغ در دست بگیرید و دور شهر بگردید و بعید هم نیست که ناامید و دستخالی به خانه بازگردید.
ویژگیهای متعددی باید در یک فرد جمع شوند تا بتواند به چنین توصیهای عمل کند. یکی از این ویژگیها، عزت نفس بالاست.
کسانی که عزت نفس پایینی دارند، برای تشخیص ارزش و جایگاه خود، روشی جز مقایسه با دیگران نمیشناسند. آنها آنقدر برای خود افزایش قائل نیستند که بتوانند جایگاه گذشتهٔ خود را به عنوان معیار سنجش جایگاه امروزشان در نظر بگیرند.
اثرات کمبود عزت نفس در زندگی چیست؟
هر چه بیشتر با عوارض کمبود عزت نفس آشنا شویم، انگیزهٔ ما برای مراقبت از عزت نفس و افزایش عزت نفس بیشتر میشود. به همین علت، با وجودی که در درسهای بعد به شکل مفصل دربارهٔ اثرات عزت نفس پایین صحبت خواهیم کرد، همینجا کمی دربارهٔ عزت نفس پایین حرف میزنیم تا انرژی و انگیزهٔ شما برای پیگیری دوره عزت نفس متمم بیشتر شود.
اعتماد به نفس پایین
اعتماد به نفس همان عزت نفس نیست و ما در یک درس مستقل به تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس پرداختهایم. اما این دو مفهوم را نمیتوان کاملاً هم مستقل دانست.
اعتماد به نفس و عزت نفس از یکدیگر تأثیر میپذیرند.
گاهی اوقات بعضی از ما احساس میکنیم اعتماد به نفس نداریم (مثلاً در سخنرانی، فن بیان، کار تیمی و …). اما وقتی مینشینیم و الگوی فکری خود را دقیقتر بررسی میکنیم، میبینیم که مشکل ما به کمبود عزت نفس بازمیگردد.
مثلاً کمبود حس ارزشمندی باعث میشود به خود بگوییم: «چرا باید جمعیت حاضر در این سالن بخواهند به حرف من گوش بدهند؟» یا اینکه «احتمالاً اعضای تیم من را زیادی میدانند و دنبال فرصتی هستند تا از شرّ من خلاص شوند.»
بنابراین در برخی موارد، آنچه در چشم ما به عنوان «کمبود اعتماد به نفس» جلوه میکند، در واقع در «عزت نفس پایین» ریشه دارد.
عزت نفس پایین به عنوان مانعی برای توسعه مهارتها
آیا مهارتهایی بوده که در عین تلاش برای تقویت آنها، موفقیت چندانی کسب نکرده باشید؟
واضح است که موفق نشدن – حتی به فرض تلاش – میتواند ریشههای مختلفی داشته باشد. چنانکه در درسهای استعدادیابی گفتهایم، قرار نیست همهکس در همهچیز استعداد داشته باشند.
اما گاهی هم این موفق نشدن میتواند به عزت نفس پایین ما بازگردد.
مثلاً فردی را در نظر بگیرید که در یک جمع سخنرانی میکند و خطاهایی دارد. و یا برای یادگیری زبان انگلیسی تلاش میکند، اما جایی در میان دوستانش جملهای میگوید یا متنی مینویسد که آنها به او میخندند و حتی شاید او را مسخره کنند.
همه میدانیم که این نوع خطاها و اشتباهات هنگام یادگیری یک مهارت جدید کاملاً طبیعی است. اما کسی که عزت نفس پایینی دارد، ممکن است ارزش و اعتبار شخص خود را با قضاوت مخاطب گره بزند.
- گفتگوی درونی فردی با عزت نفس بالا: من خطا کردم. آنها هم نباید به من میخندیدند اما خندیدند. البته که آن شکل حرف زدن من خندهدار هم بود. اشتباه در مسیر یادگیری اجتنابناپذیر است. باید بیشتر تمرین کنم.
- گفتگوی درونی فردی با عزت نفس پایین: اینها من را آدم حساب نمیکنند. اصلاً این حق را برای من قائل نیستند که رشد و پیشرفت را تجربه کنم. شاید هم درست میگویند. یک مورد و دو مورد نبوده. الان که فکر میکنم افراد زیادی با رفتار خود این سیگنال را به من دادهام و من جدی نگرفتهام.
همانطور که میبینید، در شکل دوم گفتگو، فردی که عزت نفس پایین دارد عملاً نقد یا تمسخر دیگران را نه به «ضعف در مهارت» بلکه به «ضعف در شخصیت» نسبت داده و حس ارزشمندیاش لطمه میبیند.
این شکل از نگرش، میتواند یک حلقهٔ معیوب بسازد. شکستها عزت نفس را کاهش دهند و پایین آمدن عزت نفس، زمینه را برای شکستهای بیشتر فراهم کند. طوری که در نهایت ممکن است فرد به این باور برسد که همان اول درست فهمیده بودم که من آدم مناسبی برای این کارها نیستم. پدیدهای که به آن فرض خود انجام میگویند.
تاثیر عزت نفس پایین روی کیفیت تصمیمهای ما
ما در درس تصمیم گیری متمم به اندازهٔ کافی دربارهٔ جنبههای مختلف تصمیمگیری صحبت کردهایم و لازم نیست همهٔ آن بحث در اینجا تکرار شود.
وقتی مباحثی مثل فوبیای تصمیم گیری، تصمیمهای سخت زندگی و ارزشهای شخصی را مرور میکنید، به سادگی میتوانید نقش عزت نفس در کیفیت تصمیم گیری را تشخیص دهید و درک کنید.
وقتی ما خودمان را به اندازهٔ کافی دوست نداریم، وقتی برای دانش، نگرش، تجربه و الگوهای ارزشی خود به اندازهٔ کافی اعتبار قائل نیستیم، وقتی خودمان را ارزشمند نمیبینیم، حاصل این میشود که یا در تصمیم گیری تردید میکنیم یا در تصمیمهای شخصیمان، سهمی بیش از آنچه که باید، در اختیار دیگران قرار میدهیم.
به این معنی که عملاً اجازه میدهیم دیگران برایمان تصمیم بگیرند.
مشورت گرفتن از دیگران و استفاده از دانش و تجربهٔ افراد دیگر کاری درست و حرفهای است. اما به شرطی که آنقدر قدرتمند و محکم شده باشیم که در نهایت بتوانیم انتخاب نهایی را خودمان انجام دهیم و البته مسئولیتش را هم بر عهده بگیریم.
تاثیر کمبود عزت نفس بر شیوهٔ انتقادپذیری ما
عزت نفس پایین میتواند به افراط و تفریط در انتقادپذیری منجر شود. کسانی که عزت نفس پایین دارند، گاهی موضع به شدت دفاعی میگیرند و حتی حاضر نیستند نقدهای منصفانه و عالمانهٔ دیگران را بپذیرند.
گاهی هم از سوی دیگر بام میافتند. به این معنی که آنقدر احساس بیارزش بودن و کمارزش بودن دارند که هر نقدی را جدی میگیرند و تمام زندگیشان در این خلاصه میشود که «چه کنم تا هیچکس از من دلگیر نشود و من را نقد نکند.»
و میدانیم که اگر بخواهیم هیچ نوع حرف منفی نشنویم، ناگزیر باید هیچ کاری هم انجام ندهیم.
همهٔ ما ممکن است گرفتار چنین وضعیتی بشویم؛ از زندگی شخصی تا محیط شغلی و فعالیت حرفهای.
صرفاً به عنوان یک نمونه، فرض کنید کسی میخواهد برای پرسونال برندینگ تلاش کند،
اما هنوز در حوزهٔ عزت نفس، گرفتار ضعفها و چالشهای جدی است.
بعید است چنین فردی بتواند در مسیر برندسازی به موفقیت چشمگیری دست پیدا کند.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
برچسبها: عزت نفس , زندگی , اعتماد به نفس , شخصیت
قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل...
ما را در سایت قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : yaaghubia بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 19:44